روزهای پایانی
- با سلام به همه دوستان عزیزم داریم به روزهای پایانی سال نزدیک میشیم و مثل همیشه من و دغدغه بلیط و مرخصی و تنها سفر کردن و ... وای خدا چقدر راه دور اونم اینقدر دووووووووووور سخته - بالاخره تونستم با هزار جور بدبختی و دنگ و فنگ مرخصی بگیرم راستش اصلا نمیخواستم با این همه زحمت مرخصی بگیرم اما چه کنم که دیگه بلیط گیرم نیومد واسه اون روزای آخر سال و توفیق اجباری نصیبم شد و زود تر از موعد راهی میشیم به امید خدا اما باز هم به دلیل نداشتن مرخصی آقای پدر مجبوریم تنها با آقا آرمان سفر بریم تا انشالله بعدا آقای پدر هم بهمون ملحق بشه و نیمه دوم عید در کنار هم باشیم خلاصه که تو گیر و دار چمدون بستن با کلی کار نکرده ...
نویسنده :
مامان آرمان
20:56